معنی منظومه ای از اخوان ثالث

حل جدول

منظومه ای از اخوان ثالث

زمستان


اثری از مهدی اخوان ثالث

منظومه شکار

آخر شاهنامه، ارغنون، از این اوستا، بهترین امید، پاییز در زندان، درخت پیر و جنگل، دوزخ اما سرد، زمستان، شعر زمان ما، عاشقانه ها وکبود، مرد جن زده، منظومه شکار

آخر شاهنامه، ارغنون، از این اوستا، بهترین امید، پاییز در زندان، درخت پیر و جنگل، دوزخ اما سرد، زمستان، شعر زمان ما، عاشقانه ها و کبود، مرد جن زده، منظومه شکار


منظومه‌ای از اخوان ثالث

زمستان


اثر مهدی اخوان ثالث

عاشقانه و کبود


منظومه شکار

اثری از مهدی اخوان ثالث

لغت نامه دهخدا

اخوان

اخوان. [اِخ ْ] (ع اِ) ج ِ اَخ. برادران. دوستان. برادرخواندگان:
بدان ای پدر کان جوانان من
که هستند همزاد و اخوان من
ز خانه مرا چون بدشت آختند
برهنه بچاهم درانداختند.
شمسی (یوسف و زلیخا).
اخوان بفتح بدین معنی خطاست. (غیاث اللغات).

اخوان. [اِخ ْ] (معرب، اِ) خُوان. خِوان. معرب خوان فارسی. (منتهی الارب). هرچه بر وی طعام خورند. در حدیث است «: حتی ان ّ اهل الاخوان لیجتمعون » و رُوی الخوان.


ثالث

ثالث. [ل ِ] (ع ص، اِ) نعت فاعلی از ثلث. || سوم. || سه کننده. || شخص خارجی: و هر راز که ثالثی در آن محرم نشود هر آینه از اشاعت مصون ماند. (کلیله و دمنه).
- شخص ثالث، در مرافعات آنکه نه مدعی و نه مدعی علیه است و دعوی مابه الادّعا کند. (اصطلاح عدلیه).


منظومه

منظومه. [م َ م َ / م ِ] (از ع، ص، اِ) تأنیث منظوم. منظومه. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منظوم شود. || هر چیز واقعشده در صف و قطار و در نظم. (ناظم الاطباء).
- منظومه ٔ زواهر، رشته ٔ مروارید. (ناظم الاطباء).
|| هر یک از شموس با سیارات و اقمار او. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- منظومه ٔ شمسی، عبارت است از خورشید و عطارد و زهره و زمین و مریخ و مشتری و زحل و اورانوس و نپتون و پلوتون و اقمار سیارات و ذوات الاذنابی که در حول و حوش خورشید درحال سیر و حرکتند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| هر کلام موزون و مسجع و شعر و نظم. (ناظم الاطباء). داستانها و افسانه های بلند که در قالب مثنوی به نظم درآورده باشند مانند منظومه ٔ ویس ورامین، منظومه ٔ وامق و عذرا و...
- منظومه های اهالی پسند، شعرهایی که مردمان دانامی پسندند. (ناظم الاطباء).

واژه پیشنهادی

اثری از مهدی اخوان ثالث

منظومه شکار


اثر مهدی اخوان ثالث

بهترین امید


کتابی از مهدی اخوان ثالث

ارغنون، زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا، منظومه (شکار)، پاییز در زندان، عاشقانه و کبود، بهترین امید، در حیاط کوچک پاییز در زندان، دوزخ اما سرد، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، زندگی می‌گوید: اما باز باید زیست...

فرهنگ فارسی هوشیار

اخوان

(تک: اخ) برادران از یک پدر و مادر (اسم) تثنیه اخ دو برادر، در فارسی غالبا بخطا بجای اخوان یعنی برادران بکار برند. (اسم) جمع اخ برادران دوستان برادر خواندگان. یا اخوان سلطنت. برادران شاه. یا اخوان صدق. یاران راستین. یا اخوان صفا. یاران یکدل و یک جهت، درویشان هم مسلک، اخوان الصفا ء.

معادل ابجد

منظومه ای از اخوان ثالث

2749

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری